«هوالقریب»
نه طبعم لطیف است
نه قلمم شیوا
نه شاعرم
ونه کتابی در دست چاپ دارم...
فقط، حس کردم
سایه اش از کنارم گذشت...
_____________
هی نوشت 1. بعد پنچ سال هوای پارسی بلاگ رو کردم...
هی نوشت 2. التماس دعا...
می نشینم بررهش چشم انتظــــــــــار...مثل یک سکـــــــوت خیس....آدینه وار...
|
«هوالقریب» نه طبعم لطیف است نه قلمم شیوا نه شاعرم ونه کتابی در دست چاپ دارم... فقط، حس کردم سایه اش از کنارم گذشت... _____________ هی نوشت 1. بعد پنچ سال هوای پارسی بلاگ رو کردم... هی نوشت 2. التماس دعا...
« هوالرئوف » گنجشک ها هم لال شدند از وقتی زبان گنجشک ها را قطع کردند چه بی رحمانه فریاد می زند ارّه برقی ! _________________________ هی...نوشت : رب لاتکلنا الی انفسنا طرفة عین ابدا...
« هوالرئوف »
بقول جلال : « مثل سایه ی گنجشک دیرکرده ای،
در نیمه ی روز چله ی تابستانی ، بر دشتی بایر » ،
یاد تو
سایه ای گذرا برخاطرم افکند...
باد پاییزی
ناشرمعروفی شد
و
دفترافکارآشفته ام را
منتشرکرد...
ناگفته هایم
به چاپ مجدد رسید
مثل نفرین جلال...
ف.ح
______________________ هی...نوشت 1: ... هی...نوشت 2: ... هی ...نوشت 3 : رب لاتکلنی الی نفسی طرفة عین ابدا... "هوالرئوف" قدم هایم سرسپرده ی خیابانی شدند که تو روزی از آن عبور کرده بودی آنقدر که دهان کفش هایم ازتعجب باز مانده... ______________ هی... نوشت 1:…… هی...نوشت 2:…… هی ...نوشت 3:خدایا !... "هوالرئوف" رد پایت را برروی برف دنبال کردم... به جاده رسید! فهمیدم که رفته ای ! وقتی برمی گشتم ، گنجشک ها ، پشت پنجزه کز کرده بودند... پیاده رو ، در خود مچاله شده بود... و طبع هیچ شعری ، عاشقانه نبود... فهمیدم که رفته ای... پاییز ! ____________________ هی....نوشت 1:هی.... هی ....نوشت2:..... هی... نوشت3:رب لاتکلنی الی نفسی طرفة عین ابدا "هوالرئوف" پاییز زنی ست که خط های پیشانی اش را از آینه پنهان می کند موهایش را به باد می سپارد وچای رنگ پریده ی سردی را سرمی کشد... تاوانمود کند اتفاقی نیفتاده... ________________ هی... نوشت 1: رب لا تکلنی الی نفسی طرفة عین ابدا.... هی ... نوشت 2: نه هیزم شکن بودم که سپیداری را از پی در آورده باشم و ...نه.. ... هی ... نوشت 3: ... "هوالرئوف" کوتاه آمده ام بانو... ازخانه تا ایوان آیینه دستم به پنجره فولاد نمی رسد ! آمده ام غزلی را به گوشه ی چادرت گره بزنم که دلش هزار تکه شده محض رضای تو مثل آینه های ایوانت... ____________ هی...نوشت 1:السلام علیک یاامام رئوف وعلی أًختک الکریمه... هی...نوشت 2: سخن ازفاصله هابود واز نذردلی,که شود کاش ادا... هی...نوشت 3: اللهم ارزقنا...
........
|